پیچند در وبلاگش نوشته: یه سال تو مدرسه جون کندم که به هر نحوی که شده به بچهها تفهیم کنم تقلب زشته، استفاده از زحمت بقیه برای گرفتن نمره و امتیاز زشته، سرقت علمی و ادبی زشته، گناهه، جرمه؛ اون وقت همکارای خودم وایمیستن تو روم و کسیو جای خودشون برای آزمون ضمن خدمت فرستادنشونو توجیه میکنن. تازه از هم دفاع هم میکنن و تهش متهم میشی به قضاوت و بیتجربگی.
از دیشب که یکیشون تو گروه پیام گذاشت و پرسید کسیو میشناسید پول بگیره و آزمون ضمن خدمت بده دارم باهاشون بحث میکنم تا الان. با احترام و الفاظی مثل جسارتاً، عذر میخوام، بنده کوچیکتر از اینم که این حرفا رو بزنم در جوابش نوشتم از حضور همکاران و بزرگان جمع عذر میخوام؛ جسارت منو ببخشید، ولی هم کسی که جای بقیه آزمون میده کارش خطاست، هم کسی که بقیه بهجاش آزمون میدن، هم کسی که چنین کسی رو به بقیه معرفی میکنه. جواب داد که هر کسی مسئول کار خودش هست و نیازی به نهی از منکر نیست. دوباره با ادب و احترام نوشتم ما همهمون توی یه کشتی هستیم. متأسفانه اگه یه قسمتش سوراخ بشه همهمون غرق میشیم. نوشت اینجا کلاس درس نیست. گروه همکارانه و بهتره احترام همدیگه رو داشته باشیم. من بیاحترامی نکرده بودم ولی جوابشو ندادم دیگه. ضمن اینکه اصلاً نمیدونستم کدوم همکارمونه. چون اکانتش به اسم دخترش بود و دخترشم نمیشناختم. صبح یکیشون در حمایت از اون همکار خطاب به من نوشته بود که خانم فلانی، اندکی تأمل بکنید. قضاوت نکنید. شما الان مجردی، متوجه نیستی. ایشالا ازدواج میکنی و بچهدار میشی میفهمی این ضمن خدمتها ارزشی ندارن». تو دلم گفتم ایشالا :)) ولی من همین الانشم میفهمم این ضمن خدمتها چقدر بیارزش و بیفایدهن؛ که اگه اثر و فایده داشتن نیروها درست تربیت میشدن و الان دنبال این نبودن یکی دیگه رو جای خودشون بفرستن آزمون بده. این معلما فردا با چه رویی میخوان به دانشآموز بگن تقلب نکن؟ از مسلمونی هم فقط آیه و حدیث گذاشتن تو گروه و سخنرانی و روضه فرستادنشو یاد گرفتن. به امربهمعروف و نهی از منکرش که میرسن هر کی مسئول کار خودشه و قضاوت نکنیم!» (+)
چقدر با این قسمت نوشتهاش همذات پنداری کردم. آنجایی که در گروه همکاران بیمارستان وقتی اشتباهاتشان را گوشزد میکردم به من میگفتند ما خانم معلم نمیخواهیم.